سرطان و دختر جوان – خاطره پزشکی
نویسنده: دکتر رضا ناجی
ویراستار : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی(ره) ارومیه
تازه سال اول رزیدنتی تمام شده بود و رزیدنت سال دوم پزشکی هستهای شده بودم. در بخش درمان تقریباً هفتهای 16-15 بیمار مبتلا به سرطان را بستری میکردیم تا آنها را با ید رادیواکتیو درمان کنیم. با توجه به ناآشنایی مردم، بسیاری از آنها از این درمان میترسیدند و دچار تشویش و نگرانی میشدند و ما تقریباً به این مسأله عادت کرده بودیم.
شبها هیچکدام از رزیدنتها در بخش به عنوان کشیک باقی نمیماندند. واقعاً هم لازم نبود چون بیماران این بخش تقریباً همیشه پایدار هستند اما هر شب یکی از رزیدنتها on- call بود تا اگر مشکلی پیش بیاید با او تماس بگیرند.
شب جمعه بود. حوالی ساعت 2-1 صبح با من تماس گرفتند. پرستار بخش گفت یکی از مریضهایی که روز چهارشنبه بستری کردهایم و دخترخانمی 20 ساله از یکی از روستاهای آذربایجان است احساس میکند درد در قفسه سینه دارد.
از پرستار خواستم که مطالب درون پرونده را برای من بخواند. سرطان تیرویید از نوع پیلاری با مرحله T2 N/Mo بود. پس به نظر نمیرسید مشکل خاصی باشد. تلفنی با بیمار صحبت کردم. میگفت احساس میکنم قلبم را چنگ میزنند. کمی هم تنگی نفس دارم. با توجه به زمینه ذهنی قبلی بیشتر به فکر مسائل روانی و ترس بیمار افتادم.
به او آرامش دادم و به پرستار بخش هم دستورات دارویی لازم را دادم. جمعه حدود 8 صبح برای ویزیت بیمار به بیمارستان رفتم. همان مشکلات قبلی البته با شدت کمتر وجود داشت و در کل بیمار سرحال بود. عصر هم تلفنی با بیمار صحبت کردم و اظهار داشت که تمام مشکلات برطرف شده است. روز بعد هم بیمار با حال عمومی خوب مرخص شد.
به طور معمول برای بیمارانی که اولین بار یددرمانی شدهاند، 7 روز بعد از درمان اسکن تمام بدن انجام میشود. جالب این بود که بیمار روزی مراجعه کرد که خودم کشیک بودم و خودم باید اسکن تمام بدن او را گزارش میکردم. مادر این دختر با دستهگل جلوی در درمانگاه ایستاده بود. میخواست بابت جمعه و اینکه برای ویزیت دخترش به بیمارستان آمده بودم تشکر کنم. از آنها تشکر کردم و خیلی خوشحال بودم که حداقل یکی بالاخره قدر زحمات ما را فهمید. بعد گفتم حالا اسکن را ببینم.
واقعاً نمیدانستم باید چطور به این اسکن جواب بدهم و چطور به مادر او بگویم که در اسکن چه میبینم. اسکن نشان میداد که هر دو ریه بیمار به طور منتشر توسط سرطان ریه درگیر شده است. حتی یک نقطه سالم و بدون درگیری هم در ریههایش وجود نداشت. البته با تجربهای که به دست آمده بود امیدوار بودم که بیمار بهبود پیدا کند اما گفتن این واقعیت بسیار سخت بود.
به هر حال با ملایمت گفتم که کمی از ریهها درگیر است و باید درمان 6 ماه بعد تکرار شود. نکته آموزنده برای خودم این بود که هیچوقت در مرحله اول نباید علایم بیماران را به مسائل روانی و ترس آنها نسبت داد. همیشه در مرحله اول باید مسائل جسمانی را کنار گذاشت و اگر مطمئن شدیم که هیچگونه بیماری جسمانی وجود ندارد، آنگاه بیماری را به مسائل روانی نسبت دهیم. آن تنگی نفس و احساس چنگزدگی در قفسه سینه ناشی از ترس نبود بلکه اثری از متاستازهای گسترده ریوی بیمار بود که به علت یددرمانی ملتهب شده بود.
الان 2 سال از آن ماجرا میگذرد و این دختر هنوز برای پیگیریهای درمانی به بیمارستان مراجعه میکند، اما خوشبختانه بیماری تقریباً ریشهکن شده است.
WEST AZARBIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI